حرف چهارم زبان یونانی سایر معانی: (رودخانه) آب پخشان، دلتای رودخانه، رودبار، دلتا (چهارمین حرف الفبای یونانی برابر با ((دال)) و به این شکل: d)، دلتا شکل، سه گوشه، دلتاسان [عمران و معماری] دل ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] طبقه بندی دلتایی طبقه بندی ویژه یک دلتا که از طبقات بالایی و پایینی مسطح ساخته شده و بین آنها طبقات پیش دلتایی پرشیب تر از سطح دلتا تا عمق کشیده می شود. در مورد طبقه بندی مورب ا ...
نجوم : دلتا - قیفاووس
اتصال مثلث [فیزیک] اتصال سه قطعه الکتریکی در مداری که آرایش مثلثی دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] تابع دلتا نوعی توزیع که مقدار آن برای نقاط نزدیک به مبدأ زیاد و در فواصل دور از مبدأ صفر است. [ریاضیات] تابع دلتای دیراک [آمار] تابع دلتا
[عمران و معماری] تیر-ورق دلتا
[معدن] رسوبات دلتایی (زمین شناسی فیزیکی)
[زمین شناسی] ساختار دلتایی ساختار رسوبی که در نتیجه 3 دسته لایه در یک دلتا تشکیل می شود. کف لایه، پیش لایه و لایه های بالایی.
[زمین شناسی] واحد دلتا ،مقدار دلتا.
[زمین شناسی] مقدار دلتا اختلاف بین نسبت ایزوتوپ در یک نمونه و همان نسبت در یک استاندارد تقسیم بر نسبت استاندارد که به عنوان جزء در هزار بیان می شود. مترادف: واحد دلتا.
(پزشکی) موج دلتا (امواج برقی که از مغز انسان ساطع می شوند و بسامدی کمتر از چهار hertz دارند ـ نشانگر خواب ژرف یا بیماری مغزی) (delta rhythm هم می گویند)
[برق و الکترونیک] سیم پیچی مثلث