[صنعت] بودجه مبنای قرارداد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] عقد شکلی، عقد تشریفاتی، عقد رسمی
[حسابداری] تاخیرات قراردادی
[حسابداری] اسناد و مدارک پیمان [عمران و معماری] اسناد پیمان - مدارک پیمان
[حقوق] عقد شرافتی
[حسابداری] قراداد امانی،پرداخت حق الزحمه براساس بهای تمام شده
[حسابداری] عملیات موضوع پیمان
منقبض سایر معانی: جمع شده ,چوروک ,منقب,مختصر
[عمران و معماری] کانال تنگ شده [آب و خاک] کانال تنگ شده
[ریاضیات] چرخنما ی منقبض، چرخ زاد کوتاه
[عمران و معماری] دهانه تنگ شده [زمین شناسی] دهانه تنگ شده
[آب و خاک] روش اندازه گیری آبدهی با مجرای تنگ شده