برضد سایر معانی: براندازگر (به ویژه شورشیانی که در سال های 1980-90 علیه دولت چپی نیکاراگوا می جنگیدند)، کنترا، پیشوند:، مخالف، علیه، پاد، مقابل [contradict]، برضد,رای مخالف ,برعلیه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] حساب کاهنده
[حقوق] خلاف اخلاق حسنه
[حسابداری] ادعای متقابل، دعوای متقابل
جهت مخالف بازرگانى : خلاف جهت
علوم هوایى : تزریق قطرات ریزسوخت درخلاف جهت جریان هوا
[حسابداری] اقلام کاهنده (دارائی کاه)
گریزه ی جنگی (اسلحه و مهماتی که از سوی کشور بی طرف به مقصد یکی از کشورهای در حال جنگ حمل می شود و طبق قانون بین الملل توسط کشور متخاصم دیگر قابل توقیف و مصادره است)، چیزهایی که فروش انهاازکش ...
قاچاقچی سایر معانی: گریزگر
(موسیقی) یک اکتاو زیرتر از باس
(موسیقی) باسون بزرگ (که از باسون معمولی یک اکتاو زیرتر است)
باستانشناس پیماننامهای [باستانشناسی] باستانشناسی که در طرح و برنامۀ باستانشناسی پیماننامهای فعالیت میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان