بخش کردن، (به قطعات کوچکتر) تقسیم کردن، جدا جدا کردن، مجزا کردن، افراز کردن، (با تیغه یا دیوار کشیدن) اتاقکدار کردن، تقسیم کردن [کامپیوتر] هنر کامپیوتر [ریاضیات] جدا کردن، تقسیم کردن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قسمت، کوپه، تقسیم کردن سایر معانی: ( در فضایی که با دیوار به چند بخش کوچکتر تقسیم شده) اتاقک، (در قطار) کوپه، محفظه، جا، بخش، قطعه، مقوله، طبقه بندی، رده [ریاضیات] قسمت، بخش [آمار] بخش ...
واگن کوپهای [حملونقل ریلی] واگنی که به اتاقکهای متعدد تقسیم شده باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
قسمت قسمت، کوپه دار
مدلسازی اتاقکی [مهندسی پزشکی] نوعی مدلسازی بر پایۀ تحلیل سامانههای حیاتی ازطریق انتقال محلول از یک اتاقک به اتاقک دیگر ...
حیطهبندی ۲ [رمزشناسی] نوعی گروهبندی غیرسلسلهمراتبی اطلاعات حساس برای واپایش دسترسی دادهها که دقیقتر از دستهبندی امنیتی سلسلهمراتبی عمل میکند ...
بخش بخش شدن روانشناسى : بخش بخش کردن
[نفت] محفظه ی توازن
[عمران و معماری] طبقه هاضم
[سینما] فیلمدان دو محفظه
جعبه پیشخوان [قطعات و اجزای خودرو] صندوقچهای در پیشخوان/ داشبورد خودرو در سمت سرنشین برای قرار دادن وسایل کوچک موردنیاز در آن |||متـ . جعبه داشبورد ...
[سینما] محفظه فیلمدان