[کامپیوتر] پیوند مخابراتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] پورت ارتباطی
[کامپیوتر] پردازشگر ارتباطات ؛ پردازنده مخابراتی
[کامپیوتر] پروتکل ارتباطات ؛ پروتکل مخابراتی
[کامپیوتر] ماهواره های مخابراتی ؛ ماهواره ارتباطی
[کامپیوتر] یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز آن توسط کنگره ایالات متحده آمریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی و تلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
[برق و الکترونیک] خدمات و فناوری های پیشرفته مخابراتی
مرکز ارتباطات ایستگاه شبکۀ مخابراتی ثابت هوانوردی [حملونقل هوایی] ایستگاه شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که وظیفۀ اصلی آن تقویت یا بازفرست شدآمد مخابراتی از ایستگاههای مرتبط یا به ا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ایستـگـاه شبکـۀ مخـابـراتـی ثـابـت هوانوردی [حملونقل هوایی] ایستگاهی واقع در ساختار شبکۀ ثابت مخابراتی هوانوردی که تحت حاکمیت دولت متبوع عملیات را اجرا میکند ...
ایستگاه مخابراتی هوانوردی [حملونقل هوایی] ایستگاهی در بخش خدمات مخابراتی هوانوردی
ارتباط رمز علوم نظامى : ارتباط و مخابرات رمزى
ارتباط داده ای [کامپیوتر] مخابره داده ها ؛ ارتباط داده ها - ارتباطات داده ای انتقال اطلاعات از یک کامپیوتر به دیگری . برای ایجاد ارتباط میان کامپیوترها جنبه های گوناگونی از فرایند ارتباطاتی ...