ارتباط [بازاریابی] فرایندی برای انتقال مفاهیم در یک رابطه دوطرفه که در آن دو طرف نه تنها تبادل اطلاعات و اخبار و اندیشه و احساسات میکنند، بلکه به ادراک و زبان مشترک میرسند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
علاقه، ارتباط، معاشرت، مخابرات، مکاتبه، مخابره، ابلاغیه، تماس سایر معانی: رسانگری، رسانش، (خبر و علامت و غیره) مبادله، تبادل، گفت و شنود، ربط، رابطه، (جمع با فعل مفرد) بیان (شفاهی و کتبی)، ع ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجرای ارتباطی [کامپیوتر] کانال ارتباطی و مجرای ارتباطی [برق و الکترونیک] کانال مخابراتی کانال رادیویی یا سیم که اطلاعات را بین دو یا چند نقطه جابجا می کند .
(انگلیس - در اتوبوس و ترن) طناب زنگ (ریسمان یا طنابی که وقتی آن را بکشند زنگی به صدا در می آید)
دستگاه ارتباطی
خدمات هدایت ارتباط مشغول [مهندسی مخابرات] خدماتی که در صورت مشغول بودن خط کاربر محتوا و مسیر ارتباط را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند|||اختـ . خدمات هدایت مشغول CFB ...
خدمات هدایت ارتباط مشترک خارجازدسترس [مهندسی مخابرات] خدماتی که در صورت بیرون بودن کاربر از محدودۀ پوشش شبکه، محتوا و ارتباط (incomming communication) را بهطور خودکار ...
پیوند ارتباطی [کامپیوتر] اتصال ارتباطی ؛ پیوند ارتباطی
[زمین شناسی] منفذ ارتباطی یک روزنه در دیوار یا صفحه حفره ای یک جانور بریوزوآ یا ساختمان برون زیایی.
ماهواره های رسانگر (مخابراتی)
[عمران و معماری] ساختمان عبور و مرور
[شیمی] ظروف مرتبط