[معدن] لقی (تهویه)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
1- آزاد (از قید یا گرفتگی)، باز، در هوای باز، بیرون (از جای سر پوشیده یا جنگل و غیره) 2- (عامیانه) مبرا از اتهام، خلاص از گرفتاری یا تهمت
[شیمی] فاصله بین هسته ای
حاشیه آزاد جدول [درونشهری] فاصلهای که جدول کناره باید از لبه خط عبور داشته باشد تا ظرفیت حداکثری خط عبور حفظ شود
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] تمیز کردن زمین [آب و خاک] تمیز کردن زمین، پاک کردن اراضی
[عمران و معماری] فاصله عرض ایمن
بزار چند تا چیزو روشن کنم
یک هستهای سایر معانی: (زیست شناسی - دارای یک هسته در هر یاخته) تک هسته ای، سلول یک هسته ای
[شیمی] انرژی اتصال هسته ای
[برق و الکترونیک] بار هسته ای
[شیمی] شیمی هسته ای
نیروی اتمی، کارمایه ی هسته ای [شیمی] انرژی هسته ای [برق و الکترونیک] انرژی هسته ای [زمین شناسی] انرژی هسته ای انرژی موجود در فعل وانفعالات هسته ای