خوشفکری سایر معانی: تنومندی، ستبری، نیرومندی، قوت [کامپیوتر] نیرومندی [برق و الکترونیک] مقاوم بودن [نساجی] توانایی [آمار] استواری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] استواری در طرح آزمایش
بته گل محمدی یا رز، گل بته، بته گل سر، گلبن
[زمین شناسی] قانون رزن باخ - گزاره ای در مورد توالی تبلور کانی ها از ماگما که در سال 1882 توسط سنگ شناس آلمانی، هری روزن باخ، پیشنهاد شد و استثناهای زیادی برای آن وجود دارد.
آستینۀ سکان [حملونقل دریایی] استوانهای فلزی و توخالی، معمولا برنجی، که دورتادور خار لولای سکان قرار دارد
واژههای مصوب فرهنگستان
کسب (یا شرکت یا بنگاه و غیره) را اداره کردن
اتوبوس مدرسه [عمران و معماری] اتوبوس مدرسه
سو استعمال استعدادهای خود، استمنا، خودپست شماری، سرزنش خویشتن، سوء استفاده از استعدادهای خود، جلق، استمناء بادست، توهین بنفس
اتوبوس گردشگری [حملونقل درونشهری - جادهای] اتوبوسی که برای استفادۀ گردشگری طراحی و تجهیز شده است و معمولا پنجرههای بزرگتری دارد ...
آتش گیری خود به خود، افروزش خودانگیز [مهندسی گاز] اشتعال خودبخود، احتراق خودبخود [معدن] خودسوزی (معادن زیرزمینی) [نفت] احتراق خودبه خود
(گیاه شناسی) منار گیاه (spiraea tomentosa از خانواده ی rose - بومی خاور ایالات متحده)
سوءمصرف مواد [روانشناسی] مصرف مواد یا دارو بهنحویکه مغایر با الگوی تأییدشدۀ طبی باشد