[نساجی] از رنگهای معدنی که در خود پارچه بوسیله عملیات شیمیایی ایجاد می شود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] حافظه موقت صفحه کلید، بافر صفحه کلید
[نساجی] ضربه گیر رکابی شکل
رد، دفع، ضربت متقابل و تند، جلو گیری کردن، رد کردن سایر معانی: (نصیحت یا پیشنهاد و غیره را به طور زننده) نپذیرفتن، پس زدن، دفع کردن، منع
[نساجی] ضربه گیر گرد
[نساجی] ضربه گیر پشت مضراب - کنترل کننده ماکو
میانگیر انباره