گرانی مطلق [ژئوفیزیک] رُبایش گرانشی واقعی روی سطح زمین یا هر سیارۀ دیگر
واژههای مصوب فرهنگستان
نیمهکوری مطلق [پزشکی] کوری به نور و رنگ و شکل در نیمی از میدان بینایی
[شیمی] رطوبت مطلق گاز [پلیمر] رطوبت مطلق گاز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] ضریب مطلق شکست
[ریاضیات] نامساوی مطلق، نابرابری مطلق
[حقوق] مالکیت مطلق
خط همارتفاع مطلق [ژئوفیزیک] خطی که همزمان فشار و ارتفاع از سطح میانگین دریا بر روی آن ثابت است
[حقوق] مسئولیت حادثه
[کامپیوتر] بارکننده مطلق .
قدر مطلق [نجوم رصدی و آشکارسازها] قدر ستاره در فاصلۀ ده پارسِکی از خورشید و در فضایی به دور از جذب میانستارهای
[برق و الکترونیک] بیشینه مقادیر مجاز مطلقحدود الکتریکی مشخص شده برای هر مدار، محصول، یا سیستم که تجاوز از آنها منجر به صدمه یا خرابی میشود این حدود پیوسته نیستند ومستقل از کار عادی اند
دمای بیشینۀ مطلق [علوم جَوّ] بیشینۀ دما در دورۀ آماری