[شیمی] دمای درخشایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تراوش پیشاب سفید، ترشح بول
(در کشتی و اتومبیل و غیره) چیزهایی که از فلز آبدیده ساخته شده و باید با مالش براق نگاه داشته شوند، جلاکاری
1- آذرخش، برق از آسمان 2- رویداد ناگهانی (و معمولا ناخوشایند)، چیز برق آسا، عقیده یا پیشنهاد بدیع و خوب
[برق و الکترونیک] کنترل خود کار روشنایی، کنترل خودکار زمینه مدار درگیرنده های تلویزیونی که میانگین روشنایی تصویر ار ثابت نگه می دارد . طرز کار آن مشابه با مدار کنترل شدت صدا در یک گیرنده ی ص ...
(گیاه شناسی) گل خوش (گیاهی از تیره ی گل میمون و جنس euphrasia که گونه ای از آن به نام euphrasia americana بومی شمال خاوری ایالات متحده است)، گل عینک، چشمک، روشن، درخشان، گل خوش
[نساجی] سفید کننده نوری
وابسته به این بورس، (امریکا)، برنامه ی فول برایت (برنامه ی تبادل دانشجو و استاد بین امریکا و کشورهای دیگر به هزینه ی دولت امریکا)، بورس (کمک هزینه ی) فول برایت
(عامیانه) راستی !، به خدا، راست می گویم، واقعا!
جنبه های مثبت چیزی را درنظر گرفتن
[برق و الکترونیک] کنترل روشنایی اصلی مقاومت متغیر ی که به طور همزمان، بایاس شبکه را در تمام تفنگهای لامپ تصویر رنگی سه تفنگی تنظیم می کند .
[نساجی] سفید کننده نوری - شفاف کننده نوری