خشت، آجر، اجر گوشه گرد، آجر گرفتن سایر معانی: خشت پخته، آجری، به رنگ آجر، مثل آجر، با آجر ساختن یا فرش کردن، آجرکاری، (قدیمی - عامیانه) آدم خوب، اجرگرفتن [عمران و معماری] آجر [زمین شناسی] آج ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] سنگدانه آجری
[عمران و معماری] مصالح شکسته آجری
اجر پز سایر معانی: اجرپز
[آب و خاک] باد گرم توام با گرد و خاک
اجرفروش
چیدمان آجری [ژئوفیزیک] نوعی چیدمان متعامد که در آن خطهای چشمه در میان خطهای گیرنده به چپ یا راست جابهجا میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] کانال بامصالح آجری
با دیواری آجری مجزا کردن
[عمران و معماری] بریکت
چیز یا بخشی که از آجر باشد، (محلی) رجوع شود به: brittle، شکننده، ترد، نامطمئن
اجرپز، خشتپز، خشتزن معمارى : خشتگر، اجرپز