سینه بند، پستان بند سایر معانی: (امریکا) مخفف: پستان بند، کرست، brassiere : پستان بند [نساجی] کرست - پستان بند - سینه بند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] قانون براوه
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CaTh(PO4)2 - وجه تسمیه : از نام Brabant در نامیبیا
دَمکل [اعتیاد] ← مقدار الکل بازدَم
واژههای مصوب فرهنگستان
[نفت] مهار کردن
[عمران و معماری] ستون بسته - ستون بادبندی شده - ستون مهارشده
قاب مهاربندیشده [مهندسی عمران] قابی که پایداری جانبی آن با مهاربندهای مناسب تأمین شود
[عمران و معماری] شاهتیر بادبندی شده [زمین شناسی] شاهتیرمهار بندی شده
بازوبند، النگو، دست بند سایر معانی: یاره
کارگر کشاورزی مکزیکی که به طور موقت برای کار کشاورزی به ایالات متحده می رود
[نساجی] زنجیره جانبی
ناحیۀ بازو [علوم تشریحی] قسمتی از اندام بالایی بین شانه تا آرنج