[شیمی] درجه متوسط بسپارش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] چگالی متوسط [آمار] چگالی متوسط
[حسابداری] نرخ متوسط استهلاک
[عمران و معماری] بده میانگین
[نفت] سرعت متوسط حفاری
[برق و الکترونیک] ارتفاع میانگین
[زمین شناسی] سنگ آذرین حدواسط یک سنگ فرضی که ترکیب شیمیایی آن شبیه به ترکیب میانگین خارجی ترین لایه سطح زمین فرض شده است.
[شیمی] عمر میانگین، عمر متوسط [ریاضیات] زمان زندگی [آمار] متوسط عمر [آب و خاک] میانگین عمر، عمر متوسط
[نفت] تولید متوسط
[نفت] فشار متوسط
[عمران و معماری] میانگین طول صف
[ریاضیات] متوسط دامنه