بهمن، نزول ناگهانی و عظیم هر چیزی سایر معانی: هر چیزی که ناگهان و به مقدار زیاد فرا رسد، سیل، آوار برف، بهمن وار فروریختن، بشکل بهمن فرودامدن [عمران و معماری] بهمن [برق و الکترونیک] بهمن [زم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] لایه بندی بهمنی یک لایه بندی پرشیب در برخان و اشکال تپه ای مربوطه که توسط بهمنی از ماسه درقسمت پایین سطح لغزش وپشت به باد تپه بوجود می آید.
[زمین شناسی] مخروط بهمن توده مواد ته نشست شده در جایی که بهمن فروریخته است که شامل برف، یخ، سنگ یا صخره، و تمام اشیاء دیگری که بوسیله آن حمل شده اند می شود
[کوه نوردی] ریسمان بهمن
اثر بهمنی [رمزشناسی] اثری که در آن با تغییر یک بیت در کلید یا در متن اصلی تغییر فاحشی در متن رمز ایجاد شود
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] اثر بهمنی 1. فرایند انباشتی که طی آن الکترون یا سایر ذرات باردار بر اثر میدان الکتریکی قوی شتاب می یابد و با بر خورد به مولکولهای گاز و یونش آنها، الکترون های جدید ی آزاد م ...
جنگل بهمنگیر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] جنگلی در مناطق کوهستانی که مانع از تشکیل تودۀ برف و سقوط بهمن میشود
[زمین شناسی] موج نما بهمنی هر موج نما نامتقارنی که دارای شیب تند جانب بادپناه در یا نزدیک به زاویه مبنا باشد و بوسیله یک سری از بهمن های کوچک درقسمت پائین شیب رو به باد جابجا شود Imbrie (196 ...
[برق و الکترونیک] قطعه بهمنی کنترل شده قطعه ای نیمه رسانا که بیشترین و کمترین ولتاژ شکست بهمنی آن به دقت مشخص شده است و می تواند جهشهای ناگهانی ولتاژ را در این منطقه بهمنی به صورت نا محدود و ...
[زمین شناسی] بهمن واریزه ای سرعت زیاد و معمولا ناگهانی لغزش و جریان مخلوطی ناهمدوس، جور نشده از خاک و سنگ بستر هوازده.
[زمین شناسی] بهمن پرشی
[عمران و معماری] بهمن گلی