[ریاضیات] برل - اندازه پذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] دکل اهرمی حفاری
کشتار بوستون (شورش اهالی بستون بر سربازان انگلیسی در سال 1770 که منجر به قتل چند نفر گردید)
بشگه یااستوانه محتوی گاز فشرده، گاز سیلندر [نفت] گاز مایع
حدنگاری مرزی [عمومی] بخشی از حدنگاری که موضوع آن محدودهها و مرزهاست
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] فضای اندازه ی کراندار [آمار] فضای اندازه کراندار
[زمین شناسی] خاک های رسی
[ریاضیات] پرگار کروی
[معدن] کلاسیفایر جامی (دانه بندی)
سی و دو مکان قطب نما را نام بردن، یک دور کامل زدن
[نفت] سرلوله ی جداری
موج الکتریکی مغز (که عقربه ی مغزنگار را به حرکت در می آورد)، رجوع شود به: brainpan