[نفت] ناحیه چین خورده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پهنۀ یخ آبیرنگ [علوم جَوّ] پهنههایی از صفحهیخ که در آن یخکاست سطحی یخ آبیرنگ را نمایان کرده است
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] محل قرضه [زمین شناسی] محل قرضه
[نفت] ناحیه ی ته چاه
شبکۀ پردیسی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] شبکهای حاصل از اتصال شبکههای محلی در فضای محدود جغرافیایی، مانند مدرسه یا پایگاه نظامی ...
محدودۀ رواناب [حملونقل درونشهری] بخشی از سطح جاده که به دلیل وجود عوارض خاصی، آب باران جاریشده در آن به نقطۀ مشخصی هدایت میشود ...
گرد آوری آب باران (از راه جوب کشی و گنداب راه سازی)، آب تله، آبگیر (انباری که آب های گرد آوری شده در آن نگهداری می شود)، آب انبار، (در مورد خدمات بهداشتی و دولتی و غیره) ناحیه ی تحت پوشش، په ...
رجوع شود به: caesarean
[بهداشت] عمل سزارین
[کامپیوتر] ناحیه سرویس دهنده - بخشی از پنجره که در آن ویرایش یا ترسیم به طور حقیقی انجام می شود . این ناحیه شامل کناره ها. تیترها . نوار منو در بالا . یا نوار غلتشی نمی شود.
ناحیۀ بستۀ عملیات الکتریکی [مهندسی برق] ناحیهای که تنها با استفاده از ابزار یا کلید قابل دسترسی است
[زمین شناسی] خاک منطقه سرد