انگل کش، عامل طفیلی کش، ماده انگل کش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سربارپروازی [حملونقل هوایی] فن بهکارگیری هواگَرد سربار
واژههای مصوب فرهنگستان
انگلی، زندگی طفیلی، کاسه لیسی سایر معانی: انگل بودن، ویژگی ها و عادات انگل، (زیست شناسی: همزیستی که برای مهمان مفید و برای میزبان مضر است) انگل زیستی، زندگی انگلی، سور چرانی، مزاحمت [خاک شنا ...
[زمین شناسی] زندگی انگلی رابطه انگلی، حالتی که یک موجود غذا و دیگر احتیاجات خود را از موجود زنده ای دیگر تأمین می کند و اگرچه طی این فرآیند موجود مزبور را نمی کشد ولی معمولاً به آن آسیبهای م ...
انگل شدن، همانند انگل زندگی کردن، انگل شدن بر، طفیلی شدن
روانشناسى : نابهنجارى خواب
[زمین شناسی] شبه چینه تیپ یک مقطع شاخص تکمیلی یا مکمل که اولین بار در زمینه تشریح یک تمام چینه تیپ، مورد استفاده قرار گرفته است.
واژه اى که ازراه اشتقاق و ترکیب درست شود
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی:Na5Zr2Si6O18(Cl,OH)•2(H2O)
[زمین شناسی] نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Na,Ca)Al4(Si,Al)8O20(OH)4•2(H2O)
[یوگا] الهه دانش در دانش ودائی
رجوع شود به: hemiparasite