[برق و الکترونیک] سنجه جریان متناوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] خازن موتور جریان متناوب
[برق و الکترونیک] پتانسیل متناوب
[برق و الکترونیک] مقدار موثر جریان متناوب
[برق و الکترونیک] موتور شنت جریان متناوب
[ریاضیات] تابع متناوب
گروه متناوب [ریاضی] گروهی متشکل از همۀ جایگشتهای زوج مجموعۀ {n...و2و1}
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تابع چندخطی متناوب
چندجملهای متناوب [ریاضی] چندجملهای چندمتغیره که با تعویض هر دو متغیر آن علامتش عوض شود
[برق و الکترونیک] کمیت متناوب کمیت دوره ای که تعداد میانگین آن در یک چرخه ی کامل صفر است .
سری متناوب [ریاضی] فرمولدار|||متـ . رشتۀ تناوب
[عمران و معماری] تانسور متناوب