(زنانه) جامه ی دست دوزی شده، جامه ی دوخته شده توسط خیاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیاط، خیاطی کردن، دوزندگی کردن، درخور کردن، مناسب کردن سایر معانی: دوخت و دوز کردن، دوختن، سازگار کردن، جور کردن، دوزنده
(طبق سفارش و مشخصات معلوم) ساخته شده، (طبق سفارش) خیاطی شده، خیاط دوخته (نه خریداری شده از فروشگاه)، (جامه) سفارشی [کامپیوتر] سفارشی
سیم گیر، بخش اخر هر چیز، زه گیر، ارایش ته فصل کتاب و غیره سایر معانی: تکه ی عقب، بخش پشتی، بخش خلفی، (ویولن) سیم گیر، در ساز سیم گر، زه گیر، ارایش ته فصل [زمین شناسی] بخش اخر هر چیز،سیم گیر، ...
مجرای فاضلاب معدن، دررو [زمین شناسی] کانالی که در طول آن آب از بالا یا پایین یک چرخ آب (توربین) می گذرد و پس از آن معمولا آب به مسیر اصلی خود بر می گردد. [عمران و معماری] مجرای خروجی [آب و خ ...
زوال، سقوط، گیجی و بیهوشی سایر معانی: (شلوغی یا کسادی یا بدی و غیره) سقوط، افت، (هواپیما و غیره) سقوط مارپیچ، پیچ افت (spin هم می گویند)، اضمحلال، سقوط کردن
(ماشین تراش) پایه ی چپ صفحه ی نظام، مجموعه ی مرغک [ریاضیات] پس دستگاه، ته دستگاه
[زمین شناسی] حوضچه پایاب
[زمین شناسی] کانال پایاب
[عمران و معماری] مسافت قابل استفاده برخاستن
عرض خط ریل سوم [حملونقل ریلی] فاصلۀ بین خط گوشۀ ریل حرکتی تا خط گوشۀ ریل سوم مجاور
واژههای مصوب فرهنگستان
عرضسنج ریل سوم [حملونقل ریلی] ابزاری برای پایش فاصلۀ ریل سوم با ریل حرکتی