[نساجی] ضد الکتریسیته ساکن [پلیمر] عامل ضد بار ساکن [نساجی] ماده ضد الکتریسیته ساکن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] ماده غلظت دهنده
[نفت] ملاط
[شیمی] عامل پف کننده [نساجی] ماده تولید کننده گاز- ماده تولید کننده حباب - ماده کف ساز [پلیمر] عامل پف دهنده، عامل پف زا، عامل دمش
[نساجی] ماده معرف آبی کننده
[عمران و معماری] ماده چسباننده [نساجی] چسب - ماده چسبنده - عامل پیوند - عامل اتصال [پلیمر] عامل پیوندی
[پلیمر] عامل حباب زا، عامل پف زا
حجمافزا [علوم دارویی] ← پُرکننده
واژههای مصوب فرهنگستان
مادۀ حجمافزا [علوم و فنّاوری غذا] مادۀ غیرمغذی که برای افزایش حجم به مواد غذایی افزوده میشود|||متـ . حجمافزا 2
عامل فعل وانفعال شیمیایی بوسیله اثرمجاورتی
[عمران و معماری] ماده چسباننده
[پلیمر] عامل انتقال زنجیر