قنداق، پارچه قنداقی سایر معانی: (برای قنداق کردن کودک) پارچه ی قنداق، کهنه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] قضیه ی حاصل جمع احتمال ها
افزایشگر با سه ورودی
[کامپیوتر] آدرس انتقال
[نساجی] غلظت سنج توآدل
[نساجی] درجه توآدل [آب و خاک] هیدرومتر تاودل
سخن بی معنی، چرند گفتن سایر معانی: (حرف یا نگارش) پوچ، یاوه، چرند
با دو نشانی
[کامپیوتر] ارزش اضافی شبکه
مالیات بر ارزش افزوده [حسابداری] مالیات بر ارزش افزوده
[ریاضیات] جمع بردار ها
[زمین شناسی] خاک های گسترده افقی گل و لای دار که در منطقهء کشندی دریا قرار دارد