حکومتى که قدرت ان در دست افراد معدود باشد قانون ـ فقه : هیات حاکمه حکومتى با عده معدود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جانور پوست کلفت، ادم پوست کلفت و بیرگ سایر معانی: (جانورشناسی) ستبر پوست، جانور پوست کلفت مثل کرگدن
(زمین) گلی، باتلاقی، خیس و پر چاله چوله
مردابی، باطلاقی
سنبلهای [گیاهان دارویی] سردهای از نعنائیان شامل گیاهان علفی یکساله یا چندساله، بوته یا درختچهای کوتاه و پوشیده از کرکهای سادۀ چندشاخهای یا ستاره&zwn ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شکم گنده، کله شق، پر خور، بی میل سایر معانی: سرزنده، مغرور، پر از باد غرور، بی علاقه
تندتپشی فوق بطنی [پزشکی] از انواع تندتپشی که در آن نقطۀ تحریک بالاتر از شاخههای دستهای (bundle branches) قرار دارد
وابسته به تند نویسی
[زمین شناسی] تاکیلیت - نوعی شیشه بازالتی سیاهرنگ که در اثر سرعت زیاد سرد شدن گدازه های بازالتی به وجود می آید
(مساحی - دستگاه سنجش فواصل و ارتفاعات) دوری یاب، دوربین مسافت سنج، دوربین مساحی، دوربین مسافت یاب، دوربین پیمایش بلندی یا فاصله [زمین شناسی] مسافت یاب چشمی
(ذره ی اتمی تصوری دارای انرژی واقعی و سرعت نور ولی دارای جرم خیالی) تکیان
تنددَمی [پزشکی] نفس کشیدن سریعتر از معمول