دردناک، درداور سایر معانی: دارای درد مداوم، پر درد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستبرپایانکی [دامپزشکی - پاتوبیولوژی] ضخیم شدن پوست دست و پا و صورت همراه با تغییر شکل استخوانهای دراز
واژههای مصوب فرهنگستان
تندتپشی دهلیزی [پزشکی] ضربان تند قلب، معمولا بین 160 و 190 ضربان در دقیقه، که از یک کانون دهلیزی ناشی میشود
رجوع شود به: brachycranic) brachycephalic هم می گویند)
(به طور نابهنجار) دارای انگشتان بسیار کوتاه (brachydactylous هم می گویند)، کوته انگشت
تندنویسی، مختصرنویسی
دارای بال های کوتاه یا ناقص (مانند برخی حشرات)، کوته بال [زمین شناسی] با بالهای کوتاه که روی شکم را نمی پوشانند.
مشمع دیاخلیون
جنگ با شمایل پرستی
[زمین شناسی] کالی تراکیت تراکیت قلیایی که تنها فلدسپات موجود در ترکیب آن، فلدسپات پتاسیم بوده و کانیهای تیره رنگ آن معمولاً قلیایی اند. کاربرد این واژه توصیه نمی شود.
مشاجره بر سر لفظ، مجادله لفظی، بازی واژه پردازی سایر معانی: دعوای لفظی، جنگ زبانی، واژپیکار، لغت جنگی
machy _پسوند: نبرد، کشمکش، هماوری [theomachy]