[ریاضیات] سطح دو طرفه ی هموار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ردّ راهنما [ژئوفیزیک] رد لرزهای که دیگر ردهای لرزه نسبت به آن تنظیم میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: peace pipe
فلفلسیاهیان [زیستشناسی - علوم گیاهی] تیرهای از فلفلسیاهسانان علفی یا بالاروندۀ چوبی با هفت یا هشت سرده و حدود 2000 گونه و پراکنش گرمسیری که گیاهان آنها بودار و ...
[حسابداری] محل و تاریخ صدور
(در مهمانی های بزرگ و غیره) کارت ورودیه با ذکر شماره میز یا صندلی
معبد سایر معانی: پرستش گاه، عبادتگاه
اشراف مکانی [روانشناسی] توانایی تشخیص خود و آگاه بودن از مکان
به کسی اعتماد کردن
دوای مریض راضی کن، مایه تسکین، داروی دل خوش کنک و بی اثر سایر معانی: (کلیسای کاتولیک - لاتین: خشنود خواهم کرد) اولین حرف دعای آمرزش مردگان، شبه دارو، دارونما، طب دوای مری راضی کن ...
گمارش، کاریابی، تهیه کار سایر معانی: تعیین جا، کارگماری، قرار دهی، گذارد، جایگزینی، ترتیب، تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان [برق و الکترونیک] وضعیت، جایابی
نام جغرافیایی محلی