(گُ) [ معر - فا. ] (حامص.) آیین بر سر نهادن تاج و بر تخت نشستن پادشاهی نو.
فرهنگ فارسی معین
نوعی روش تاریخگذاری با استفاده از سنجش تغییر سطوح انرژی الکترونی با اندازهگیری پرتوهای آلفا و بتا و گاما [باستانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
هرگونه روش تاریخگذاری مبتنی بر اندازهگیریهای گاهشماری مانند تقویمها و تاریخگذاری رادیوکربنی و امثال آن [باستانشناسی] ...
نوعی روش تاریخگذاری نسبی مبتنی بر مشاهدۀ تغییرات تکاملی در گونههای خاصی از پستانداران که درنهایت یک توالی گاهنگاشتی اجمالی از آن به دست میآید [باستانشناسی] ...
نوعی روش تاریخگذاری نسبی بقایای استخوانی بر مبنای محاسبۀ میزان کاسته شدن نیتروژن موجود در بافتهای استخوانی [باستانشناسی]
تبری که پوست درختان را میکند و محل صاف و مناسبی برای نشانهگذاری ایجاد میکند [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
[ تُ گُ ] (حامص مرکب) عمل تخم گذاشتن مرغان و حشرات و ماهیان و دیگر جانوران تخم گذار: هنوز فصل تخم گذاری مرغان آبی فرانرسیده است.
لغتنامه دهخدا
تعبیۀ عمدی رخنههای مشخص در یک سامانۀ اطلاعات با هدف آشکارسازی تلاشهایی که برای نفوذ به سامانه صورت میگیرند [رمزشناسی]
تمیز حسّی محرکهای متفاوت [روانشناسی]
نوعی تهنقشگذاری که در آن برای آشکارسازی تهنقش، به کلید محرمانۀ فرستنده و نشانک پوششی (cover signal) اصلی نیاز است [رمزشناسی]
کاهش دادن میدان الکتریکی در ناحیهای از فضا با وارد کردن مادۀ دیالکتریکی [فیزیک]
دادههای تغییردادهشدهای که برای اشخاص یا طرفهای غیرمجاز مفهوم نباشد |||متـ . دادههای رمزیده [رمزشناسی]