سهسو، سنبوسه، لچک، سه گوشه، سه گوش، سه بر
فرهنگ واژههای سره
[ مُ ثَ لْ لَ ] (اِخ) لقب هرمس یعنی متصف به صفات نبی و ملک و حکیم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ادریس و هرمس و مثلث النعمة شود.
لغتنامه دهخدا
فضـای مثلثـیشکلـی که مـرزهای آن استـخوان تـرقــوه و ماهیچـۀ دالی و ماهیچۀ سینـهای بزرگ است |||متـ . مثلث چنبری ـ سینهای||| مثلث دالی ـ سینهای deltopectoral tria ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مثلثی که مرزهایش استخوان ترقوه و مـــاهیــچـۀ کتفـیـلامـی و مـاهیچۀ جنـاغیـ ترقوهایـ پستانکی است |||متـ . مثلث چنبری ـ کتفی، مثلث زیرترقوهای، ...
ششمین صورت فلکی کوچک آسمان واقع در آسمان جنوبی (southern sky)، در همسایگی صورت بزرگ قَنطورِس [نجوم]
← مثلث ترقوهای ـ سینهای [علوم تشریحی]
بخشی از سهگوش پیشین گردن که مرزهای آن عبارتاند از بطن پیشین ماهیچههای دوبطنی و خط میانی گردن و استخوان لامی [علوم تشریحی]
← ناحیۀ خارجی گردن [علوم تشریحی]
[ مُ ثَ لْ لَ نِ ] (نف مرکب) دیگران را به ادب پیش خود مثلث نشاننده یعنی دو زانو نشاننده و ظاهر است که در حالت دو زانو نشستن شکل مثلث ظاهر می شود. (غیاث) (آنندراج): چو سیارهٔ مشتری سربلند ن ...
سِگوشگان
[ مُ ثَ لْ لَ ] (ص نسبی) منسوب به مثلثات . رجوع به مثلثات شود
[ مُ ثَ لْ لَ ثَ / ثِ ] (از ع، ص، اِ) مأخوذ از تازی، سه تایی و سه گوشه. (ناظم الاطباء). سه گوشه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یکی از مثلثات چهارگانه مصطلحهٔ منجمین است. (آنندراج). در نزد م ...