وزن کل هواگَردِ آماده پرواز، شامل وزن آب و روغن و غذا و مسافر و خدمۀ پروازی و توشۀ همراه آنان، بهجز سوخت و بار مفید [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
منطقهای که در ناحیۀ مواصلاتی منطقۀ عملیات قرار دارد و نیروهای نظامی عملیات آفندی خود را از آنجا شروع میکنند [علوم نظامی]
[ عَ مَ لِ اَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) چهار عمل اصلی حساب. چهارعمل حساب. عمل جمع و عمل تفریق و عمل ضرب و عمل تقسیم. جمع و تفریق و ضرب و تقسیم. افزایش (جمع) کاهش (تفریق) زدن (ضرب) بخش کردن ( ...
لغتنامه دهخدا
[ رِ عَ مَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) نوعی از کافور است و آن چوبی است که میجوشانند و از آن برمی آورند. رجوع به کافور شود.
شاخهای از کالبدشناسی که با تشریح جسد یا با استفاده از ابزارهای کمکآموزشی به بررسی ساختار بدن میپردازد [علوم تشریحی]
[ یَ مَ ] (ع ص، اِ) جِ یعملة. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به یعملة شود.