[ دِهْ غَ ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومهٔ شهرستان نیشابور. واقع در ۶هزارگزی جنوب باختری نیشابور دارای ۷۴۷ تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
لغتنامه دهخدا
دُشکاری جنسیای که در نتیجۀ مصرف بیشازحد یک دارو یا مادۀ مخدر یا به فاصلۀ کمی از مصرف یا قطع آن ایجاد میشود [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
مطالعۀ اثر داروها در طول زمان [علوم دارویی]
پادزهر؛ پازهر؛ داروی ضد زهر.
فرهنگ فارسی عمید
= فاشرا
(اِ مرکب) درخت تاک صحرایی است و آنرا به عربی کرمةالبیضاء خوانند. خوشهٔ آن ده دانه بیشتر نشود و در اول سبز باشد و در آخر سرخ گردد و گل آن لاجوردی میشود. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء).
(اِ مرکب) دارو که در اهمیت اثر نوع ممتاز خود باشد. (آنندراج). || داروی شاه. دوای شاه. (انجمن آرا). || مجازاً شراب انگوری را گویند. منیری در شرفنامه این نام گذاری را به جمشید منتسب داشت ...
فرایند یافتن روشی برای ساختن یک داروی جدید |||متـ . طراحی منطقی دارو rational drug design [علوم دارویی]
مادۀ غذایی دارای خاصیت درمانی [علوم دارویی]
← داروغذا [تغذیه]
← داروغذا [علوم و فنّاوری غذا]
(اِ مرکب) تین مکی. نباتی است کوهی که در بهاران از میان سنگها بروید و بوی لیمو کند و طبیعت آن گرم و خشک باشد و آن را به تازی وشیح خوانند. (جهانگیری).