مجموعهای که هیچ عضوی نداشته باشد [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان
مجموعهای از دستههای اطلاعات مرتبطکه از اجزای جداگانه تشکیل شدهاست، اما میتوان در رایانه آن را بهعنوان یک واحد اداره کرد [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ...
دو مجموعۀ مرتب که بین آنها تناظر یکبهیک برقرار است و این تناظر حافظ ترتیب است [ریاضی]
مجموعهای از دستساختهها که به فعالیتهای حرفهای فردی معین مربوط است |||متـ . کارافزارها [باستانشناسی]
مجموعهای مرتب که هر زیرمجموعۀ کلی مرتب آن دارای کران بالاست [ریاضی]
فرمولدار [ریاضی]
مجموعهای از کالاها با اولویتی که کارگزار میتواند خریداری کند [اقتصاد]
مجموعهنمونههای بزرگ و سراسری از انواع گونهها که در دما و رطوبت مشخص نگهداری میشود [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]
برای عنصر x از یک جبر باناخِ مختلطِ یکهدار، مکمل طیف x [ریاضی]
مجموعهای خطیْمرتب که هر زیرمجموعۀ ناتهی آن دارای کوچکترین عضو است [ریاضی]
مجموعهای که رستهاول نباشد [ریاضی]