هنگام، دم، در دم
فرهنگ واژههای سره
برای اشاره به دور یا شخص غایب به کار میرود. δ تنها در صورت همراه شدن با یک اسم نقش صفت را میپذیرد.
فرهنگ فارسی عمید
لحظۀ کوتاه؛ اندکی از زمان؛ دَم.
بازۀ زمانی برابر با یکصدم میکروثانیه یا 8ـ10 ثانیه [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
(ضمیر، ص) اسم اشاره بدور، چنانکه «این» اسم اشاره به نزدیک است. ج، آنان، آنها. و گویند آنان مخصوص بذوی الروح و آنها در غیر ذوی الروح و هم در ذوی الروح مستعمل است : نزد آن شاه زمین کردش پیا ...
لغتنامه دهخدا
کنار گذاشتن، برکنار کردن، برانداختن
آن بار
(سَ) (اِ.) کنایه از: آن دنیا، آخرت.
فرهنگ فارسی معین
(~.) (ص نسب.)۱- (کن.) دارای وضع ناشایست و نامطلوب.۲- (عا.)مجلل، گران قیمت.
آنکس که او.
(ق.)۱- آن زمان، آن وقت.۲- پس از آن، سپس، بعد.
(نِ) (ق مر.) آن سان، آن وجه.