(مُ کِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی کف پوش درشت باف با پرز بلند یا کوتاه، فرشینه. (فره).
فرهنگ فارسی معین
[ مُ کِ ] (فرانسوی، اِ) نوعی فرش کرک دار و پشمی یا از الیافی پشم گونه.
لغتنامه دهخدا
[ مُ وَکْ کِ ] (ع ص) موکب. خرمای به پختگی نزدیک شده. بسر موکت، بسرة موکت؛ غورهٔ خرمای خجکهای سیاه برآورده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرما که رنگ پختگی پدید آید در وی و نکته های سیاه ...
[ مُ وَکْ کِ تَ ] (ع ص) موکت. غورهٔ خرمای خجک سیاه برآورده. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به موکت شود.
[ ] (اِخ) نام شهری است در ترکستان: دهقانان از این ولایت بگریختند و بترکستان و طراز شهری بنا کردند و آنرا حموکت نام کردند از بهر آنکه دهقان بزرگ رئیس آن طایفه که از آنجا رفته بود وی را حموک ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.