ویژگی نوشتهای که مُهر یا امضا شده؛ مهر و امضاشده.
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ / مُو قِ شِ ] (حامص مرکب) صفت و حالت موقع شناس. (یادداشت مؤلف). || شناخت زمان و مکان مناسب برای امور و مسائل. عمل شناسائی کردن مکان و زمان مناسب برای اجرای امری.
لغتنامه دهخدا
[ مَ قَ / قِ عَ ] (ع اِ) فرودآمدن جای مرغ. (منتهی الارب) (آنندراج). جای فرودآمدن مرغ. (ناظم الاطباء).
موقعیتی که در آن هواگَرد به افزایش یا کاهش ارتفاع خاتمه میدهد و حرکت نسبتا افقی را آغاز میکند [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
موقعیتی که در آن برای حفظ ایمنی کارگرانی که بر روی خط کار میکنند، زودترین زمان رسیدن قطار به نقطهای معین به آنها اطلاع داده میشود [حملونقل ریلی] ...
حالتی مرضی که موجب فقدان آگاهی نسبت به زمان و مکان و اشخاص شود [پزشکی]
آنتن و پرتوِ سامانۀ فرود با دستگاه که هدایت سمتی را امکانپذیر میسازد [حملونقل هوایی]
تعیین مکان با محور قرار دادن شبکه [مهندسی نقشهبرداری]
بهنگام، به هنگام
فرهنگ واژههای سره
سامانۀ تعیین موقعیت و ناوبری ماهوارهای از نوع غیرفعال [مهندسی نقشهبرداری]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.