(مُ فَ رِ) [ ع. ] (اِفا.) مجرد، تنها.
فرهنگ فارسی معین
۱. تنها؛ یکه. ۲. یگانه؛ بیهمتا.
فرهنگ فارسی عمید
مفهومی که فقط با یک شیء انطباق دارد [اصطلاحشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی مفهوم منفرد که در موقعیتهای زمانی مختلف ارزشهای متفاوت دارد [اصطلاحشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.