ضبطشده؛ نگهداشتهشده؛ بایگانیشده.
فرهنگ فارسی عمید
[ مَ ] (حامص) استحکام و استواری و پايداری. (ناظمالاطباء).
لغتنامه دهخدا
اطلاعاتی که در هرنوع رسانهای ثبت یا ضبط شده باشد [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
واژههای مصوب فرهنگستان
اطلاعاتی که در هرنوع رسانهای ثبت یا ضبط شده باشد [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
[ مَ ] (ص مرکب) بند و بست ناشده. ضبطناشده. پراکنده. (ناظم الاطباء). بی تربیت. بی سامان : چون این حرکات نامضبوط و این هذیانات نامربوط از وی ظاهر گشت، گمان بردم که جنون بر دل وی مستولی ش ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.