[ مُ تَ ] (ع ص) نعت فاعلی از استغناء. بی نیاز. (دهار). بی نیازشونده. (منتهی الارب). ضد مفتقر. (از اقرب الموارد): ایزد... مرا از تمویهی و تلبیسی کردن مستغنی کرده است. (تاریخ بیهقی). ای در ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.