[ مُ تَ عِ دد ] (ع ص) نعت فاعلی از استعداد. مهیا و آماده شده به کاری. (اقرب الموارد). ساختگی و آمادگی چیزی دارنده. (غیاث) (آنندراج). آماده. آراسته. مهیا. ساخته. حاضر. رجوع به استعداد شود: ...
لغتنامه دهخدا
عاملی که زمینه را برای بروز یک رفتار یا بیماری آماده میکند|||متـ . مستعدکننده [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.