[ مَ رَمْ مَ ] (ع مص، اِمص) مرمة. مصدر میمی از ترمیم. تعمیر و اصلاح هر چیز خلل یافته. (ناظم الاطباء). دریافت. دریافتن. تدارک. استدراک. به اصلاح آوردن خلل. نیکو کردن چیزی. ترمیم. (یادداشت مرح ...
لغتنامه دهخدا
[ مَ مِ ] (اِخ) دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری، در ۶ هزارگزی جنوب شرقی ساری کنار رود تجن و در دامنهٔ معتدل هوائی واقع و دارای ۶۰۰ تن سکنه است. آبش از رودخانهٔ تجن و محصولش ...
[ مَ رَمْ مَ ] (ص نسبی) منسوب به مرمت. آنچه احتیاج به مرمت و اصلاح و تعمیر دارد.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.