(مُ وِ) [ ع. ] (اِفا.) دوام دهنده، ادامه دهنده.
فرهنگ فارسی معین
۱. پیوسته در کاری بودن؛ دوام دادن؛ ادامه دادن. ۲. پایداری و ثبات در کاری.
فرهنگ فارسی عمید
کورهای که پیوسته در آن مواد از یک دهانه وارد و پس از انجام عملیات موردنظر، بهتدریج از دهانۀ دیگر خارج میشوند [مهندسی مواد و متالورژی]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.