[ مُ لِ ] (اِخ) دهی از دهستان کاریزنو است که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و ۱۶۶ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ج ۹).
لغتنامه دهخدا
ناهمسویان، ناهمدلان، ناسازگاران
فرهنگ واژههای سره
ناهمدلی، دشمنی کردن، دشمنی، پاداندیشی
۱. ناسازگاری کردن. ۲. ستیزه کردن؛ دشمنی کردن. ۳. (اسم) (موسیقی) گوشۀ اوج دستگاههای سهگاه و چهارگاه.
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ لَ فَ ] (ع مص، اِمص) به معنی خلاف کردن، مقابل موافقت. (غیاث). اختلاف و عدم موافقت. منازعت. ضدیت. عداوت و دشمنی و نفاق. (ناظم الاطباء): چون معدان والی مکران گذشته شد میان دو پسرش عیسی ...
[ دِ مُ لِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بادی که مخالف جهت حرکت کشتی و قایق وزد. ضد باد موافق. بادی که کشتی را زیان دارد و این مقابل باد مراد و باد موافق است و گاهی در غیر کشتی نیز اطلاق کنند. مح ...
حرکت همزمان دو بخش (part) در دو جهت مخالف [موسیقی]
واژههای مصوب فرهنگستان
هر حرکتی که رخداد آن مزاحم دیگر جریانهای شدآمدی در تقاطع میشود [حملونقل درونشهری - جادهای]
واکنشهای شیمیایی که در آنها سرعت تغییر در یک واکنشدهنده یا محصول شامل دو ثابت واکنش شیمیایی خلاف هم است [شیمی]
[ مُ لِ ] (اِ مرکب) چهارمخالف. چهارطبع. چارطبع. حرارت و برودت و رطوبت و یبوست. گرمی و سردی و خشکی و تری : ز دور هفت رونده طمع مدارثبات میان چارمخالف مجوی عیش لذیذ.سنایی. ز سیر هفت مشعبد اس ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.