چاپلوس؛ خوشامدگو.
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ تَ مَ لْ لِ ] (ع ص) چاپلوسی کننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) . چاپلوس و خوش آمدگوی. (ناظم الاطباء). مزیدگو. سبزی پاک کن. بادمجان دور قاب چین. چاخان. ...
لغتنامه دهخدا
از روی تملق و چاپلوسی؛ مانند متملقان.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.