[ یَ ] (اِ) علف شیران و علف خرس را گویند، و آن میوه ای است صحرایی شبیه به سیب کوچک و آلوچه، و عربان زعرور خوانندش. (برهان) (از آنندراج). زعرور. (ناظم الاطباء). کیَل. زالزالک. (فرهنگ فارسی ...
لغتنامه دهخدا
[ معر. ] (اِ.) مواد غذایی داخل معده که با شیرة معده و دیاستازهای معده آمیخته و مخلوط شده و به صورت مایعی کمابیش غلیظ در آمده، قیلوس.
فرهنگ فارسی معین
[ کَ / کی ] (معرب، اِ) به یونانی به معنی پخته و رسیده باشد و به اصطلاح اطبا اولین طبخی را گویند که غذا در معده می یابد. (برهان) (آنندراج). غذا که در معده طبخ اول یافته مثل آش جو می گردد. ( ...
[ لُ مِ ] (ص نسبی) منسوب به کیلومتر: «فرح زاد» در دوازده کیلومتری مرکز تهران قرار دارد.
واحد اندازهگیری وزن، برابر با هزار گرم.
فرهنگ فارسی عمید
[ لِ نِ لو یَ ] (اِخ) (رودخانهٔ...) در فارسنامهٔ ناصری گوید: آب آن شیرین و گوارا. آب چشمهٔ بابکان و چشمهٔ سفیددار و چشمهٔ کچینه در قریهٔ پراشکفت ناحیهٔ بویراحمد به هم پیوسته رودخانهٔ صالحا ...
مسافتی که واگنهای باری پر، با درآمد یا بدون درآمد، برحسب کیلومتر طی میکنند [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ یَ / یِ ] (اِخ) رجوع به کهکیلویه شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.