۱. دلتنگی؛ رنجش؛ آزردگی. ۲. [قدیمی] تیره شدن. ۳. [قدیمی] تیرگی.
فرهنگ فارسی عمید
[ کُ رَ وَ دَ ] (مص مرکب) ملال آوردن. اندوه آوردن. آزردگی آوردن. (از ناظم الاطباء): ذکر کدورت کدورت آرد. (جامع التمثیل).
لغتنامه دهخدا
[ کُ رَ کَ / کِ دَ ] (مص مرکب) ملامت کشیدن. رنج بردن. (فرهنگ فارسی معین): با آنکه من ندارم کاری به کار مردم دایم کشم کدورت از رهگذار مردم. صائب (از آنندراج).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.