[ قَ ] (ع مص) پخش کردن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || افتادن چیزی در دل و گمان پیدا شدن بدان و سپس آن گمان نیرو گرفتن و به یقین رسیدن. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). قوت گرفتن جانب م ...
لغتنامه دهخدا
[ قَ سَ ] (ع اِ) سوگند. (منتهی الارب). یمین به خدا یا به غیر خدا. و قسم اسم است از اَقْسَمَ. (اقرب الموارد). - قسم به خدا؛ به خدا سوگند. به خدای قسم. سوگند با خدای. باللََّه. واللََّه. تال ...
[ قَ ] (اِخ) نام جائی است. (معجم البلدان، از ادیبی).
نوشتهای که در آن قسم یاد کرده باشند.
فرهنگ فارسی عمید
[ قَ سَ ] (ع اِ) جِ قسمة [ قَ سِ / سَ مَ ] . (اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قَسمة شود.
[ قِ مَ ] (ع اِمص، اِ) اسم است تقسیم را. (منتهی الارب). اسم است اقتسام را. || نصیب. (اقرب الموارد). || طبلهٔ عطار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). || (اصطلاح فقه) تعیین حق شایع و مشترک ...
۱. نصیب؛ بهره. ۲. جزء؛ بخش. ۳. سرنوشت؛ تقدیر. ۴. (ریاضی) تقسیم. * قسمت کردن: (مصدر متعدی) بخش کردن؛ تقسیم کردن.
[ قِ مِ ] (ع اِ) بچهٔ شیر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
[ قَ مَ لی ی ] (ص نسبی) نسبت است به قسامله، و آن قبیله ای است از ازد که به بصره منزل کردند و محلهٔ مسکن آنان به نام ایشان خوانده شد و مردم بسیاری از این قبیله شهرت یافته اند. (لباب الانس ...
[ قَ مَ لی ی ] (اِخ) حرمی بن حفص بن عمر عتکی، مکنی به ابوعلی. از محدثان است. وی از عبدالواحدبن زیاد و خالدبن ابوعثمان روایت کند و محمدبن یحیی ذهلی از او روایت دارد. او به سال ۲۲۳ هـ . ق. و ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.