[ غَ لَ ] (ق مرکب) به غلط. از روی اشتباه: خانهٔ فلان را میخواست، غلطی در خانهٔ ما را زد. || (حامص) سهو و خطا. (ناظم الاطباء). || (جمله) در اشتباهی. در غلط هستی. رجوع به غَلَط شود.
لغتنامه دهخدا
[ سَ غَ دَ ] (مص مرکب) سخت بیمار افتادن. (یادداشت مؤلف). || از نو بیمار شدن. (یادداشت مؤلف).
[ فُ غَ دَ ] (مص مرکب) به پایین غلطیدن. مقابل فروغلطانیدن. رجوع به فروغلطانیدن شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.