نیروی زیستشناختی ذاتی خاصی که موجود زنده را به انجام کاری معین یا واکنش به محرکی خاص وامیدارد [علوم پایۀ پزشکی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ غَ زَ / زِ یِ جِ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) یکی از غرایز. غریزهٔ اطفاء شهوت که وسیلهٔ تولید نسل و بقای نوع است. رجوع به غریزه شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.