۱. درختی بزرگ و تناور، با گلهای ریز و سفید، برگهای درشت و دراز شبیه برگ بید و طعم تلخ و خوشبو که در شام و برخی کشورهای دیگر میروید و میگویند تا هزار سال عمر م ...
فرهنگ فارسی عمید
[ غارر ] (ع ص) نعت فاعلی از غرر (پیشانی سفید داشتن اسب) و غرارة (ناآزموده کاری) و غرور (فریفتن). || ناچیز و باطل. ج، غرور. || غافل. || چاه کن. (منتهی الارب).
لغتنامه دهخدا
(اِخ) نام بلوکی به نزدیکی طهران. ناحیتی به جنوب غربی طهران. در نزهة القلوب حمداللََّه مستوفی آمده: و طهران و فیروزان از معظم ناحیت غار است. این ولایت به چهار قسم است ناحیت اول بهنام و در او ...
(اِخ) ولایتی است در عربستان : ملک جهان بگیری از قاف تا به قاف گنج شهان ببخشی از غور تا به غار.منوچهری. کازیمیرسکی گوید غار در این شعر منوچهری ولایتی است در عربستان.
(اِخ) دهی از دهستان مازول بخش حومهٔ شهرستان نیشابور در ۱۲ هزارگزی شمال نیشابور. کوهستانی، معتدل. دارای ۱۲۱ تن سکنهٔ شیعه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و تریاک. شغل اهالی زراعت و گله داری ...
← غار مرده [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
غاری که در آن رطوبت وجود ندارد و غارنهشتهها (speleothems) در آن رشد نمیکنند|||متـ . غار خشک dry cave [زمینشناسی]
(اِخ) گارامانت . نام قومی است که رومیان باستان به طایفه ای از طوایف بربر که ساکن فزان بودند، اطلاق میکردند. مرکز اینان یک قصبه ای موسوم به غارامه بوده و به نسبت به همین جا خود را غارامانت ...
[ مَ ] (اِخ) جرمه. گارامه . در زمانهای سلف قصبه ای بوده است در کشور فزان افریقا و یکی از آبادترین نقاط سرزمین بربر بشمار میرفته است و مرکز تجارت بین ساحل و سودان بوده است. رومیان در یک طر ...
(اِخ) نام رشته کوهی که از ناحیهٔ بهمئی کوه کیلویه می گذرد و به ناحیهٔ مال میر بختیاری میرسد.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.