[ زِ شُ دَ ] (مص مرکب) آهنگ کردن. قصد کردن : یارب بفضل خویش ببخشای بنده را آن دم که عازم سفر آن جهان شود.سعدی.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.