[ رِ لُطْ طا ءِ ] (ع اِ مرکب) آهن داغ. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). آهنی است که بدان داغ کنند. (آنندراج) (از اقرب الموارد). || داغ با آهن. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
(نَ ر ئ) [ ع. ] (اِمر.) یکی از ستارههای قدر اول صورت فلکی عقاب.
فرهنگ فارسی معین
[ نَ رِ ءِ ] (اِخ) یکی از صور شمالی فلک که چون عقابی به پر توهم شده، و ستاره ای از قدر اول هم در این صورت واقع است که آن را نیز نسر طائر نامند و ذنب العقاب در این صورت است و صورت نس ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.