۱. باطن انسان؛ اندرون دل. ۲. اندیشه و راز نهفته در دل. ۳. (ادبی) در دستور زبان، کلمه یا حرفی که بهجای اسم قرار میگیرد و دلالت بر شخص یا شیء میکند. * ضمیر ...
فرهنگ فارسی عمید
[ ضَ ] (ع اِ) درون دل. (منتخب اللغات). اندرون دل. درون. باطن انسان. طَویّت. دل. (مهذب الاسماء ). ج، ضمائر: آنچه بعلم تو اندر است گر آنرا گرد ضمیر اندر آوریش چو پرهون.دقیقی. چون می خورم به ...
لغتنامه دهخدا
[ ضَ ] (اِخ) شهری است به شحر از اعمال عمان نزدیک دغوث. (معجم البلدان).
[ ضُ مَ ] (اِخ) موضعی است نزدیک دمشق و گویند آن قریه و حصنی است در آخر آن قسمت از حدود دمشق که نزدیک سماوة است. (معجم البدان).
[ ضَ ] (اِخ) کنورهیرالال بن راجه پباری لال. شاعر هندی و از رؤسای براهمه است. این بیت او راست: از سینهٔ سوزان بفلک ناله فرستم وز دیدهٔ گریان بزمین ژاله فرستم. (از قاموس الاعلام ترکی).
ضمیری که بر شخص دلالت میکند [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
ضمیری که ارجاع یا مرجع معینی ندارد [زبانشناسی]
ضمیری که مالکیت یا اختصاص را میرساند [زبانشناسی]
نهان ناخودآگاه
فرهنگ واژههای سره
[ ضَ / ضُ مَ / ضَ مْ یَ ] (ع اِ) اسم عربی شاهسفرم است. (فهرست مخزن الادویه). سپرغم که آن را ریحان و نازبو نیز گویند. (غیاث) (آنندراج). آن را ضیمران نیز گویند و شاه اسفرم شیرازی خوانند. آن س ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.